امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

عجب شبی بود...

عجب شبی بود...


شبی پر از اضطراب ، شبی پر از غصه و دلشکستن


حال عجیبی داشتم


حال بدی بود


تصویری دیدم که بیشتر دلم را لرزاند


دیدم اربابم را دور کرده اند یزیدیان دیو صفت


با خنده های زشتشان


با قدمهای شومشان


اربابم روی زمین بود


روی خاک نامهربان


ای وای حسینم را کشتند


جانم را عزیزم را آقایم را کشتند


و چه بیهوده می اندیشیدند که با کشتن عزیز زهرا ، همه خوبی های او را نیز می کشند


آنها نفهمیدند که او حسین است


حسین بالاتر از اندیشه آنها بود


دلم میخواست آنجا بودم


حسینم را به آغوش میگرفتم


زخمهایش را می بستم


جرعه آبی سرد و گوارا به گلوی تشنه اش میدادم...


ولی صد حیف من کجا و حسینم کجا


دیشب تصویری دیدم که حسینم را کشتند


ارباب جانم را

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد