امام صادق علیه السلام فرمود : چند نفری خدمت امام حسین علیه السلام مشرف شدند و عرضه داشتند : یا ابا عبدالله درباره فضیلت ویژه ای که خداوند به شما هال بیت نبوت اختصاص داده است برای ما بیان بفرمایید؟
امام حسین علیه السلام فرمود : « انکم لا تحملونه و لا تطیقونه» ( فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ص 651)
اگر برای شماها بگویم اولا باور نمی کنید و ثانیا تاب و تحمل شنیدن انرا ندارید .
عرضه داشتند : یابن رسول الله ، باور می کنیم شما بفرمایید .
حضرت فرمود : اگر راست می گویید ، دونفرتان به کناری روید ، اول با یکی از شما سخن بگویم اگر تحمل کرد با هر سه شما در این باره سخن خواهم گفت .
دو نفر از آنان به کناری رفتند و منتظر شدند ، حضرت با یکی از انها سخن گفت ، در حین سخن گفتن بود که او چنان آشفته شد که طائر عقلش از سرش پرید ، مثل انسانهای گنگ و کر شد .
آن دو نفر نزدیک شدند وقتی آن حالت را در او دیدند ، هر چه با او سخن گفتند او از شدت وحشت و شیدای که داشت پاسخی نمی داد .
باز از امام صادق غلیه السلام روایت شد که فرمود : مردی خدمت امام حسین علیه السلام شرف حضور رسانید و عرضه داشت حسین جان از ان فضائل مخصوص که متعلق به شما اهل بیت علیهم السلام می باشد که به ان کرامت بخشیده اید برایم بیان فرمایید ،
حضرت فرمود : ای بنده خدا از من درخواست کردی که توان پذیرش آن را نداری ؟ ان مرد عرضه داشت : یابن رسول الله : ششما برای من بیان کنید انشاءالله توان پذیرش آن را دارم . حضرت حدیثی را برای او بیان فرمود که هنوز به پایان نرسیده بود که موهای سر و صورت ان مرد سفید شد و آنچه حضرت برای او فرموده بود فراموش کرد و حضرت فرمود : رحمت خدا شامل حال او شد که سخنم را فراموش کرد .
http://www.molayemehraboon.blogfa.com